الهی 

الهى ! مست تو را حد نیست ولى دیوانه‏ات سنگ بسیار خورد ، " حسن " مست و دیوانه تست.

الهى ! ذوق مناجات کجا و شوق کرامات کجا.

الهى ! علمم موجب ازدیاد جهلم شد یا علم محض یا نور مطلق بر جهلم بیفزا.

الهى ! اثر و صنع توام ، چگونه به خود نبالم.

الهى ! هر چه بیشتر دانستم نادانتر شدم بر نادانیم بیفزا.

الهى ! دل داده معنى را از لفظ چه خبر و شیفته مسمى را از اسم چه اثر.

الهى ! کلمات و کلامت که اینقدر شیرین و دلنشین‏اند خودت چونى.

الهى ! اگر از من پرسند کیستى چه گویم.

الهى ! هر چه بیشتر فکر مى‏کنم ، دورتر می شوم.

الهى ! گروهى کو کو گویند و " حسن" هو هو.

الهى ! از گفتن " یا " شرم دارم.

الهى ! داغ دل را نه زبان تواند تقریر کند و نه قلم یارد به تحریر رساند " الحمد لله " ، که دلدار به ناگفته و نانوشته آگاه است.

الهى ! محبت والد به ولد بیش از محبت ولد به والد است که آن اثر است نه این ، با اینکه اعداد است و علیت و معلولیت نیست پس محبت تو به ما که علت مطلق مایى تا چه اندازه است، " یُحِبُهُمْ " کجا و " یُحِبوُنَهُمْ " کجا؟!

الهى ! از کودکان چیزها آموختم ، لا جرم کودکى پیش گرفتم.

الهى ! چون است که چشیده‏ها خاموشند و نچشیده‏ها در خورشند.

الهى ! از شیاطین جن بریدن دشوار نیست ‏با شیاطین انس چه باید کرد.

الهى ! خوشدلم که از درد می نالم ، که هر درد را درمانى نهاده‏اى.

<!--[if !supportLineBreakNewLine]-->
<!--[endif]-->

دسته ها : مناجات
سه شنبه نهم 7 1387

خدایا 

خدایا این دست ها را از من مگیر تا بتوانم بنویسم تا بتوانم از همه چیز و همه کس بنویسم تا بتوانم از تو از تنها کسی که برایم ماندی بنویسم تا بتوانم از خودم از نا گفته هایم بنویسم

 

 خدایا این قلب شکسته را از من مگیر تا بتوانم با ان رنگ محبت را لمس کنم تا بتوانم به ان عشق را هدیه کنم تا بتوانم در تار وپودهایش نشانی از تو یابم

 

خدایا این اشک ها را از من مگیر تا بتوانم با ان اینه دل را شفاف کنم و تو را در اینه تماشا کنم

 

خدایا این فانوس احساس را از من مگیر تا بتوانم روشنی بخش کلبه ی سوخته دلان باشم

 

خدایا این اسمان را از من مگیر تا شب هنگام سر بر شانه هایش بگذارم و بگریم

 

خدایا.......... خدایا ؛ خدایا مرا از من مگیر

 

دسته ها : لطایف - مناجات
دوشنبه هجدهم 6 1387

مهربان

ای که تمام هستی در کف وجود لایزال توست تو را شکر می کنم

 به خاطر نعمت هایی که داده ای و نعمتهایی که نداده ای که این بنده حقیر را شایستگی آنچه تو شایسته ندانی نباشد

 تویی که بخشنده ترینی و بجا و در جا می بخشی بدون کوچکترین چشم داشتی

ای مهربان مهربانان می دانم که مرا می بینی درک می کنی و لمسم می کنی

 پس کنار من باش، کنارم باش و قلبم را تسخیر نما

خداوندا مرا از اسباب گناه دور فرما که مرا یارای خشم تو نیست پس؛

 «وقنا عذاب النار»

ای قهار مرا از دامان خود مران .دربهای توبه را به رویم باز کن تا همچون کودکی در دامان تو آرام گیرم

 ای شریف ترین ای بزرگ و ای مهربان مرا یاری کن تا در راه تو قدم بردارم و در کوره راههای ضلالت و تاریکی پا ننهم

 تا در انتهای این سفر شرمنده و خجل از درگاه تو رانده نشوم

بارالها!

 مرا قلبی ده که همچون تویی بزرگ را در خود جای دهد

 تویی که تمام وجود من بسته و آمیزه ای از روح بزرگ توست و من قطره ای گمگشته در دریای لایزال خداوندی ام

پس الطاف خویش از من بر نگیر که بی تو ذره ای نا چیزم و با تو دریایی خروشان

دسته ها : مناجات
شنبه شانزدهم 6 1387

مزاحم تلفنی

الو سلام منزل خداست ؟ این منم مزاحمی که آشناست هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است ولی نوز ؛ پشت خط در انتظار یک صداست

شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست ؟

الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست ؟

چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر صدای من چطور ؟ خوب و صاف و واضح و رساست ؟

اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست

دل مرا بخوان به سوی خود تا سبک شوم پناهگاه این دل شکسته خسته من باش

الو مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم ... دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست ...

 

دسته ها : لطایف - مناجات
شنبه نهم 6 1387
X