کلیدهای طلایی در مدیریت پروژه

 

 

پیش از آن که محکوم به مدیریت پروژه شوید بهتر است با دوازه قانون طلایی مدیریت پروژه آشنا شوید! این 12 قانون بر مبنای تجربیات سالیان مدیران مختلف پروژه‌های کوچک و بزرگ تهیه شده و صیقل خورده است.

کل اصول مدیریت پروژه بر مبنای همین 12 قانون بنا نهاده شده است. با عمل به این قوانین از مرحله آغازین پروژه تا انتهای آن، نتایج بهتری حاصل خواهد شد.

 

1-روی نتایج پروژه به اجماع برسد!

اگر ندانید که قرار است چه چیزی را به اتمام برسانید، چه چیزی باید تحویل شود، بعید است که خروجی ارزشمندی ارائه دهید. پروژه‌ای که نتایج آن شفاف نیست محکوم به شکست است.

اولین قدم در راه موفقیت پروژه، تعریف و تعیین دقیق اهداف پروژه است. اهدافی که همه افراد مهم درگیر در پروژه روی آن اتفاق‌نظر داشته باشند. این تنها کافی نیست که شما بدانید چه کاری می‌خواهید انجام دهید. افراد کلیدی، حامیان پروژه و اعضاء پروژه نیز باید به آنچه می خواهند انجام دهند، معتقد و آن را پذیرفته باشند.

 

2-  بهترین تیم پروژه را می‌توانید بسازید

 گروهی از افراد ماهر، شایسته و خوب سازماندهی شده، کلید موفقیت پروژه است. تشکیل تیم خوب پروژه با انتخاب افرادی توسط مدیر پروژه آغاز می‌شود.در انتخاب افراد به خصوص در مورد پروژه‌ های بدیع باید به هوش، قدرت و سرعت یادگیری آنان بیش از تجربه بها داد. باید توان کار کردن در تیم را داشته باشند و به جایگاهی مناسب در تیم دست یابند. آنان در حین کار، تنها متوجه کار باشند نه درگیری هی شخصی.

 

3- برنامه‌ای فراگیر مناسب رشد و ترقی بسازید و آن را به روز نگه‌دارید.

یک برنامه کامل، مرکز موفقیت پروژه است. این سند، محل ارتباط و فرماندهی کل نیروها، منابع و زمان های پروزه است. بدون برنامه نمی توان یک تیم را برای دستیابی به اهداف راهبری کرد. بی شک ساخت یک برنامه به تنهایی کافی نیست چرا که مدیر نمی‌تواند آینده را پیش بینی کند، از این رو است که برنامه پروژه، ممکن است بارها و بارها تغییر یابد و دلایل این تغییرات، کشف حقایق جدید نسبت به واقعیات پروژه به مرور زمان و تغییر ذهن و نیازهای افراد مهم باشد. گاهی نیز تغییر محدود پروزه یا تغییر سطح سبب این اصلاحات می شوند.

 

 

4- میزان منابع مورد نیاز انسان و تجهیزات را محاسبه کنید.

بدون نفرات، تجهیزات، ابزار و سرمایه کافی هیچ راهی برای انجام تعهدات در موعد مقرر وجود ندارد. مدیر باید توانایی تامین منابع انسانی مورد نیاز پروژه خود را داشته باشد. در غیر اینصورت باید اثرات ناشی از کمبود منابع را بررسی کرده، آنها را به اطلاع افراد کلیدی پروژه برساند. تامین منابع کافی برای یک پروژه، یکی از سخت‌ترین وظایف مدیران پروژه‌ها در ایران است.

 

5- زمانبندی واقع بینانه‌ای را تهیه کنید.

بدون زمانبندی مناسب، قبل از آنکه کاری انجام شده باشد، به موعد تحویل می رسید! مدیر می تواند با صرف هزینه های بیشتر، منابع، انسان و ابزار بیشتری تامین کند.اما زمان را نمی‌تواند به هیچ شکلی تهیه کند. تقریباً اغلب مدیران ناموفق پروژه‌ اعتبار خود را به دلیل رعایت نکردن زمان و تحویل ندادن به موقع نتایج، از دست داده‌اند.

6- سعی نکنید بیش از آنچه قرار است انجام شود انجام دهید!

البته این به معنای آن نیست که مدیر کمتر از آنچه انتظار می‌رود، تحویل دهد، بلکه باید دقیقا چهارچوب های محدوده پروژه را در زمان، کیفیت و هزینه، رعایت کند مدیر در ابتدا به تعریف دقیق محدوده پروژه پرداخته، آن را به تایید افراد کلیدی می‌رساند.

پیش از آغاز هر پروژه، اهداف و نتایج پایانی باید به تایید همگان برسد. کلیه افراد درگیر در پروژه باید نسبت به آنچه که انجام می‌دهند اطلاعات کافی داشته باشند تا بتوانند به درستی وظایف‌شان را به انجام برسانند. طراحی شیوه و روشی برای گردش مناسب اطلاعات در پروژه بین کلیه افراد درگیر، یکی از وظایف مهم مدیر پروژه است.

 

7- نظر مردم را به خاطر داشته باشید.

برخی مدیران پروژه، در طول اجرای پروژه فراموش می‌کنند که اساساً پروژه برای مردم انجام می‌شود و نتایج آن قرار است در خدمت مردم باشد موفقیت پروژه بستگی به نظر مردم دارد، برای آنکه مدیر پروژه موفقی باشید باید خود را مطابق نظر مردم و با اولویت‌های آنها هماهنگ سازید. فراموش نکنید که مردم پروژه را مدیریت می‌کنند، آنها قسمت اعظم کار را انجام می‌دهند و مردم هستند که از نتایج پایانی خوشحال یا ناراحت می‌شوند.

 

8- حمایت مداوم مدیریت سازمان و افراد کلیدی را به‌دست آورید.

لازم است مدیریت پیش از آغاز کار حمایت افراد مهم درگیر پروژه را به‌دست آورد.مهارت کلامی و قدرت چانه‌زنی بالا، این‌جا است که خودنمایی می کند. مدیر در اینجا نه تنها نظر مثبت را جلب می‌کند، بلکه آنها را راضی می‌کند که گاهی از نفوذ خود برای پیشبرد کارهای پروژه ‌اش استفاده کند.

 

 

9-منتظر تغییرات نباشید.

این قانون، در کنار قانون سوم معنا دارد. پرژوه همواره در معرض تغییرات گوناگون است. مدیر نباید منتظر تغییرات بماند و پس از رخ دادن، نسبت به آنها واکنش نشان دهد بهتر است مدیران بیاموزند که نسبت به تغییرات، پیش‌دستی کنند. مدیران موفق، خود عامل ایجاد تغییر هستند.

 

10-افراد را از آنچه تاکنون انجام داده‌اید مطلع کنید.

مدیر باید تمامی افراد مهم درگیر در پروژه را از پیشرفت، مشکلات و تغییرات پروژه آگاه سازد او باید از این قانون ساده پیروی کند: آگاه‌سازی افراد از همه چیز!

مهمترین قانون در نیای کار، راستگویی و صداقت است. بهتر است در مواجه با مشکلات ، حقیقت را با افراد کلیدی در میان بگذارید و از آنان در حل مشکلات، راهنمایی و حمایت بخواهید.

 

11-مبدع کارها و روشهای نو باشید

پروژه یعنی کارهای نو! از آنجا که تقریباً تمامی پروژه‌ها در نتایج، تیم پروژه، اهداف، انتظارات و زمان متفاوتند باید مترصد استفاده از روشهای نو، ابزار نو، نرم‌افزارهای جدید و افراد و متخصصین جدید بود. روشهایی که در گذشته موجب رشد و پیشرفت شده‌اند، ممکن است نتوانند راهگشای مشکلات حال شما باشند.

 

12-رهبر پروژه باشید.

راهبری پروژه، کار سختی است. رهبری افراد در میان مسیر نو و نا آشنا به سوی اهداف نو، بسیار مشکل است. رهبری، هنری است به شکل ذاتی در برخی وجود دارد. تنها مطالعه کتاب‌های مدیریت کافی نیست. مدیریت تنها خواندن گزارشهای نظارتی، تایید یا رد پیشنهادات یا صدور فرمانهای لازم در قبال تغییرات نیست. مدیریت فراتر از اینها، در همراه بودن با تیم پروژه و ایجاد انگیزه در آنها نهفته است. مدیر باید بتواند افراد مختلف با سلیقه‌ها و افکار مختلف را برای دستیابی به یک هدف واحد، گرد هم آورد و تا پایان پروژه در کنار یکدیگر نگاه دارد. شاید تشکیل تیم آسان باشد اما نگهداری تیم تا پایان پروژه است .

 

 

 

جمعه بیست و پنجم 5 1387

رد پا

شبی،خواب دیدم؛ فقط من و خدا در ساحل با هم قدم می زدیم؛

پرده‌هائی از زندگی‌ام در آسمان ظاهر شد؛ با ظهور هر پرده ردﱢ پاهائی بر شن‌های ساحل ایجاد می‌گشت.گاهی دو و گاهی یک ردّ, پا شکل می‌گرفت!

من پریشان شدم زیرا دیدم که در نشیب‌های زندگی‌ام وقتی از خستگی و شکست و اندوه رنج می‌بردم فقط یک ردّ, پا وجود داشت!؟

از این رو به خدا گفتم :خدایا تو به من قول دادی اگر تو را بخوانم ،اگر تو را صدا بزنم ،اگر تو را دنبال نمایم تو همیشه با من خواهی بود و همیشه با من راه خواهی رفت!؟

ولی در بدترین بحرانهای زندگی‌ام فقط یک ردّ, پا بر شن باقی مانده!!

چرا آنگاه که به شدت به تو نیاز داشتم تو آنجا با من نبودی!؟

خدا پاسخ داد : آن زمان که تو فقط یک ردّ, پا می‌دیدی ،تمام مدت بر دست‌هایم و در آغوشم تو را حمل می کردم!!

جمعه بیست و پنجم 5 1387

حکایت

حکایت از آن روز می‌باشد که شاعری از ایران زمین درتنهایی خود به عیش و نوش مشغول بود. که ناگهان باد شدیدی می‌وزد و سبوی شاعر را می‌شکند.

آنگاه شاعر رو به آسمان کرده و به یزدان پاک می‌گوید.

 

ابریــق مـی مرا، شکستی ربــی

بر من در عیش را، ببستی ربــی

 

من مـی خورم و تو می‌‌کنی بد مستی

کفرم به دهــان، مگر تو مستی ربــی!

 

یزدان احد و واحد خشم می‌گیرد و لب و صورت شاعر را کج و معوج می‌کند. شاعر دوباره رو به آسمان کرده و می‌گوید.

 

نـــاکرده گنــه در ایـن جهان کیست بگو

آن کس که گنه نکرده، چون زیست بگو

 

من بــد کنم و تو بد مکافات دهی!

پس فرق میان من و تو چیست بگو

 

و یزدان رحمان و رحیم دوباره سلامتی را به او برمی‌گرداند.

 

 

نویسنده : اکبر نوری

دسته ها : داستان کوتاه
پنج شنبه بیست و چهارم 5 1387

رنج

رنج بخشی از زندگی است و آموزنده است. اگر رنج نصیبمان نشود، بهترین درسهای زندگی را نمی آموزیم. اما افسوس که بسیاری از ما این حقیقت راتشخیص نمی دهیم و تمام سعی خود را به کار می گیریم تا از تجربه های به ظاهر دردناک اجتناب کنیم.

پنج شنبه بیست و چهارم 5 1387

39جمله زیبا

 

 

1-     عامه ی مردم روح خود را می فروشند تا با عایدات آن عمری را با وجدان طی کنند ( لوگان پارسال اسمیت ).

2- هرگز به دوستانت کاستی هایشان را در جمع نگو چون ممکن است عیوب خود را برطرف کنند اما مطمئنن هیچگاه تو را به خاطر این تذکر نمی بخشند ( لوگان پارسال اسمیت ) .
3 - جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است ( سایمن استرانسکی ) .

4 - پول همه چیز زندگی نیست اما می تواند همه چیز را بخرد ( ادموند استاکول ) .
5 - ازدواج عوام ، آنان را از شخصیت تهی و از خصوصیات اخلاقی خالی می کند ( رابرت لویی استیونسن ) .

6 - ازدواج مکالمه ی طولانی دو انسان است که هر ازچند گاه به مشاجره می انجامد ( رابرت لویی استیونسن ) .

7 - جامعه ی آزاد جامعه ای است که افراد منزوی در آن امنیت کامل داشته باشند ( آدالی استیونسن ) .

8 - برای اکثر مردم مرگ در راه اصول آسان تر از زندگی کردن بر اساس آن است ( آدالی استیونسن ) .

9 - انتهای راه، مرگ است ؛ تکامل در انتهاست ؛ هیچ چیز کامل نیست ؛ یک معادله با سه مجهول ( جیمز استفنر ) .

10 - یک مرد بدون زن مثل ماهی بدون آب است اما یک زن بدون مرد مانند یک ماهی بدون دوچرخه است (گلوریا استاین ).

11 - بدون تو تحمل بهشت ممکن نیست و با تو دوزخ دیگر مکانی جهنمی نیست ( جان اسپارو ، سنگ نوشته اش بر قبرهمسرش ) .

12 - تعریف من از ازدواج چنین است : قضیه با دو نفر آغاز میشود که زندگی را بدون وجود یکدیگر غیرقابل تحمل می بینند و بعد از مدتی به همان دو نفر ختم می شود که حالا دیگر زندگی را در کنار هم غیرقابل تحمل می بینند (سیدنی اسمیت ).

13 - عشق مثل باد روده است تا موقعی که در وجود توست خودت را ناراحت می کند و زمانی که ابراز می شود دیگران را میآزارد ( سرجان ساکلینگ ) .
 14 - این یک اصل غیرقابل تردید است : کسانی که دائما از شرافت حرف می زنند از آن بویی نبرده اند ( رابرت سرتیس ).

15 - همیشه دوست داشتم فرصتی دست می داد تا فروتنی را تمرین کنم اما همواره به خاطر می آوردم که من مهم تر از آن هستم که اوقاتم را صرف چنین اموری کنم ( اسحاق سینگر ) .
 16 - انقلاب ستمدیدگان را آزاد نمی کند تنها استثمارگران را عوض می کند ( برنارد شاو ) .
 17 - عشق ، خطای فاحش فرد در تمایز یک آدم معمولی از بقیه ی آدم های معمولی است ( برنارد شاو ) .

18 - او هیچ چیز نمی داند ولی تصور می کند وتظاهر می کند که همه چیز را می داند ، این تعریف مختصر یک نماینده ی مجلس است( برنارد شاو ) .

19 - دو تراژدی دردناک در زندگی وجود دارد : یکی اینکه در عشقت ناکام شوی و دیگر اینکه به وصال عشقت برسی( برنارد شاو ) .

20 - زمانی که گفتم تا آخر عمر مجرد می مانم نمی دانستم که آنقدر عمر می کنم که ازدواج کنم ( ویلیام شکسپیر ) .

21- تا بحال هیچ فیلسوفی قدم به عرصه خاک نگذاشته که بتواند دندان درد را تحمل کند. (ویلیام شکسپیر)


 22- هرچه بیشتر انسان ها را می شناسم، سگ ها را بیشتر ستایش می کنم. (ایوان شفر)
23- زمانی که پریان از رقصیدن و روحانیون از گوشه نشینی دست برداشتند، عمر دنیای شاد به پایان می رسد. (جان سلدن)

24- واعظ می گوید: چنان کن که من می گویم، نه چنان که من می کنم. (جان سلدن)
 25- خداوند، شریر را به اندازه کافی بر تخت نگه میدارد تا فرصت کافی برای توبه کردن داشته باشد. (سوفی سگور)

26- برای شاد بودن، تنها به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داری. (آلبرت شوایتزر)
 27- در زندگی نه هدفی دارم نه مسیری، نه منظوری و نه حتی معنایی. اما شادم و این نشان می دهد که یک جای کار ایراد دارد. (چارلز شولز)

28- فقرا نمی دانند که تنها دلیل آنان برای زندگی، تمایل ما به تظاهر به برخورداری از فضیلت سخاوت است. (ژان پل سارتر)

29- آنان که گذشته را به خاطر نمی آورند مجبور به تکرار آن هستند. (جرج سانتایانا)
 30- من مردانی را دوست دارم که مردانه رفتار کنند، قوی و کودکانه. (فرانسواز ساگان)
 31- وقایعی مثل انقلاب، تنها شروع جذابی دارند. (هوارد ساکلر)
 32- اگر تمامی ما قدرت جادویی خواندن افکار یکدیگر را داشتیم نخستین چیزی که در دنیا از بین می رفت عشق بود. (برتراند راسل)

33- احساس وظیفه در کار نیکو و در روابط آزاردهنده است. انسان ها تشنه محبت اند نه مراقبت. (برتراند راسل)

34- ترس از عشق، ترس از زندگی است و آنان که از عشق دوری می کنند مردگانی بیش نیستند. (برتراند راسل)

35- زندگی خوب، زندگی شاد است، البته منظور من این نیست که اگر شما خوب باشید حتما شاد خواهید بود. منظور من این است که اگر شما شاد باشید خوب زندگی خواهید کرد. (برتراند راسل)

36- زن زشت وجود ندارد، تنها زنانی وجود دارند که حوصله نشستن جلوی آینه و آرایش را ندارند. (هلنا روبنیشتین)

37- بعد از ازدواج دیگر عشق نیست. تنها زندگی است. (رومن رولان)
 38- قبل از ازدواج، مرد قبل از خواب به حرف هایی می اندیشد که شما گفته اید اما بعد از ازدواج مرد، قبل از این که شما حرف بزنید به خواب می رود. (هلن رولان)
 39- دختری که ازدواج می کند، توجه جمع کثیری از مردان را با بی اعتنایی یکی از آنان عوض می کند. (هلن رولان)

 

 

از کتاب  " نشان پنجم حماقت "

 

دسته ها : لطایف
يکشنبه بیستم 5 1387

30 قانون جهانی موفقیت

 

1- قانون انگیزه: هرچه می‌گویید یا انجام می‌دهید از تمایلات درونی، خواسته های شما سرچشمه می‌گیرد. پس برای رسیدن به موفقیت باید انگیزه ها را مشخص کرد تا با یک برنامه ریزی اصولی به هدف رسید.

 

 2- قانون انتظار:  اگر با اعتماد به نفس، انتظار وقوع چیزی را در جهان پیرامونتان داشته باشید آن چیز به وقوع می پیوندد . شما همیشه هماهنگ با انتظارات تان عمل می کنید و این انتظارات بر رفتار و چگونگی برخورد اطرافیانتان تأثیر می گذارد.

 

3- قانون تمرکز:  هر چیزی را که روی آن تمرکز کرده و به آن فکر کنید در زندگی واقعی، شکل گرفته و گسترش پیدا می کند. بنابراین باید فکر خود را بر چیزهایی متمرکز کنید که واقعاً طالب آن هستید.

 

4- قانون عادت: حداقل 95 درصد از کارهایی که انجام می دهیم از روی عادت است. پس می توانیم عادت هایی را که موفقیت مان را تضمین می کنند در خود پرورش دهیم؛ و تا هنگامی که رفتار مورد نظر به صورت اتوماتیک و غیر ارادی انجام نشود، تمرین و تکرار آگاهانه و مداوم آن را ادامه دهیم.

 

 5- قانون انتخاب:  زندگی ما نتیجه انتخاب های ما تا این لحظه است. چون همیشه در انتخاب افکار خود آزاد هستیم، کنترل کامل زندگی و تمامی آن چه برایمان اتفاق می افتد در دست خودمان است.

 

6- قانون تفکر مثبت:  برای رسیدن به موفقیت و شادی، تفکر مثبت امری ضروری است. شیوه تفکر شما نشان دهنده ی ارزش ها، اعتقادات و انتظارات شماست.

 

7- قانون تغییر: تغییر ، غیر قابل اجتناب است و ما باید استاد تغییر باشیم نه قربانی آن.

 

8- قانون کنترل: سلامتی ، شادی و عملکرد درست از طریق کنترل کامل افکار، اعمال و شرایط پیرامونمان به وجود می آید.

9- قانون مسؤولیت: هر چه و هر کجا که هستید به خاطر آن است که خودتان این طور خواسته اید. مسوولیت کامل آن چه که هستید ، آن چه که به دست آورده اید و آن چه که خواهید شد بر عهده خود شماست.

 

10- قانون پاداش: عالم در نظم کامل به سر می برد و ما پاداش کامل اعمالمان را می گیریم. همیشه از همان دست که می دهیم از همان دست می گیریم. اگر از عالم بیشتر دریافت می کنید به این دلیل است که بیشتر می بخشید.

 

11- قانون خدمت :  پاداش هایی را که در زندگی می گیرید با میزان خدمت شما به دیگران رابطه مستقیم دارد. هر چه بیشتر برای بهبود زندگی و سعادت دیگران کار کنید و توانایی های خود را افزایش دهید، در عرصه های مختلف زندگی خود بیشتر پیشرفت می کنید.

 

12- قانون علت و معلول:  هر چه به دلیلی رخ می دهد. برای هر علتی معلولی است و برای هر معلولی علت یا علت های به خصوصی وجود دارد، چه از آن ها اطلاع داشته باشید چه نداشته باشید. چیزی به اسم اتفاق وجود ندارد. در زندگی هر کاری را که بخواهید می توانید انجام دهید به شرط آن که تصمیم بگیرید که دقیقاً چه می خواهید و سپس عمل کنید.

 

13- قانون ذهن: شما تبدیل به همان چیزی می شوید که درباره آن بیشتر فکر می کنید. پس همیشه درباره چیزهایی فکر کنید که واقعاً طالب آن هستید.

 

14- قانون عینیت یافتن ذهنیات: دنیای پیرامون شما تجلی فیزیکی دنیای درون شماست. کار اصلی شما در زندگی این است که زندگی مورد علاقه خود را در درون خود خلق کنید. زندگی ایده آل خود را با تمام جزییات آن مجسم کنید و این تصویر ذهنی را تا زمانی که در دنیای پیرامون شما تحقق پیدا کند حفظ کنید.

 

15-قانون رابطه مستقیم: زندگی بیرونی شما بازتاب زندگی درونی شماست. بین طرز تفکر و احساسات درونی شما ، و عملکرد و تجارب بیرونی تان رابطه مستقیم وجود دارد. روابط اجتماعی ، وضعیت جسمانی شرایط مالی و موفیت های شما بازتاب دنیای درونی شماست.

 

16- قانون باور:  هر چیزی را که عمیقاً باور داشته باشید به واقعیت تبدیل می شود. شما آن چه را که می بینید باور نمی کنید بلکه آن چیزی را می بینید که قبلاً به عنوان باور انتخاب کرده اید. پس باید باورهای محدود کننده ای را که مانع موفقیت شما هستند شناسایی کنید و آن ها را از بین ببرید.

 

17- قانون ارزش ها:  نحوه عملکرد شما همیشه با زیر بنایی ترین ارزش ها و اعتقادات شما هماهنگ است. آن چه که ارزش هایی را که واقعاً به آن اعتقاد دارید بیان می کند ادعاهای شما نیست بلکه گفته ها، اعمال و انتخاب های شما به ویژه در هنگام ناراحتی و عصبانیت است.

 

18- قانون تأثیر تلاش:  همه امید ها، رویاها، هدف ها و آرمان های ما در گرو سخت کوشی است. هر چه بیشتر تلاش کنیم؛ موفقیت بیشتری کسب خواهیم کرد.

 

19- قانون آمادگی :  در هر حوزه ای موفق ترین افراد ، آن هایی هستند که وقت بیشتری را صرف کسب آمادگی برای انجام کارها می کنند. عملکرد خوب نتیجه آمادگی کامل است.

 

20- قانون حد توانایی :  شاید برای انجام همه کارها وقت کافی وجود نداشته باشد ولی همیشه برای انجام مهم ترین کارها وقت کافی هست. هر چه بیشتر کار کنیم کارایی بیشتری پیدا می کنیم. اما باید اموری را بر عهده بگیریم که در حد توانمان باشد

 

21- قانون تصمیم: مصمم بودن از ویژگی های اساسی افراد موفق است. در زندگی هر جهشی در جهت پیشرفت هنگامی حاصل می شود که در موردی تصمیم روشنی گرفته باشیم.

 

22- قانون خلاقیت: ذهن ما می تواند به هر چیزی که باور داشته باشد دست یابد . هر نوع پیشرفتی در زندگی با یک ایده آغاز می شود و چون توانایی ما در خلق ایده های جدید نامحدود است آینده نیز محدودیتی نخواهد داشت.

 

 23- قانون استقامت:  معیار ایمان به خود، توانایی استقامت در برابر سختی ها، شکست ها و ناامیدی هاست . استقامت ویژگی اساسی موفقیت است . اگر به اندازه کافی استقامت کنیم، طبیعتاً سرانجام موفق خواهیم شد.

24- قانون صداقت:  خوشبختی زمانی به سراغ ما می آید که تصمیم بگیریم هماهنگ با والاترین ارزش ها و عمیق ترین اعتقادات خود زندگی کنیم. همواره باید با آن بهترین بهترین ها که در درون مان وجود دارد صادق باشیم.

 

25- قانون انعطاف پذیری:  در تعیین اهداف خود قاطعیت داشته باشید، اما در مورد روش دست یابی به آن ها انعطاف پذیر باشید. درعصر تحولات سریع و رقابت شدید، انعطاف پذیری از ضروریات است.

 

26- قانون خوشبختی: کیفیت زندگی ما را احساسمان در هر لحظه تعیین می کند واحساس ما را تفسیر خودمان از وقایع پیرامونمان مشخص می سازد، نه خود وقایع. هرگز برای این که تجربه خوشی از دوران کودکی داشته باشید دیر نیست. کافی است گذشته را مرور کنید و روشی را که برای تفسیر تجربیات خود داشته اید تغییر دهید.

 

27- قانون تعجیل :  ما همواره دوست داریم که هر چه زودتر به آرزوهایمان برسیم، به همین دلیل است که در تمام عرصه های زندگی بی قراریم.

 

28- قانون فرصت:  بهترین فرصت ها اغلب در معمولی ترین موقعیت های زندگی مان به وجود می آید. پس بزرگترین فرصت ها به احتمال زیاد همیشه در دسترس ماست.

 

29- قانون خود شکوفائی:  شما می توانید هر چه را که برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود به آن نیاز دارید بیاموزید. آن هایی که می آموزند توانا هستند.

 

30- قانون بخشندگی :  هر چه بیشتر ، بدون انتظار پاداش به دیگران خدمت کنید خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد، آن هم از جاهایی که اصلاً انتظار ندارید. شما تنها در صورتی حقیقتاً خوشبخت خواهید شد که احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید

 

 

دسته ها :
يکشنبه بیستم 5 1387

سیزده خط برای زندگی

 

 

1-     دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه به خاطر شخصیتی که من در هنگام با تو بودن پیدا می کنم.

2-     هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمیشود

3-     اگر کسی تو را آنطور که میخواهی دوست ندارد، به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد

4-     دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند.

5-     بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید.

6-     هرگز لبخند را ترک نکن، حتی وقتی ناراحتی چون هر کس امکان دارد عاشق لبخند تو شود.

7-     تو ممکن است در تمام دنیا فقط یک نفر باشی، ولی برای بعضی افراد تمام دنیا هستی.

8-     هرگز وقتت را  با کسی که حاضر نیست وقتش را با تو بگذراند، نگذران.

9-  شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را، به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر می‌توانی شکر گزار باشی.

10-    به چیزی که گذشت غم نخور، به آنچه پس از آن آمد لبخند بزن.

11-  همیشه افرادی هستند که تو را می‌آزارند، با این حال همواره به دیگران اعتماد کن و فقط مواظب باش که به کسی که تو را آزرده، دوباره اعتماد نکنی.

12-  خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می‌شناسی قبل از آنکه شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد.

13-    زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می‌افتد که انتظارش را نداری.

 

 

گابریل گارسیا مارکز

دسته ها :
يکشنبه بیستم 5 1387

11 قانون اصلی برای ارتباطات انسانی

 

دانستن چگونگی رفتار با مردم به اندازه شایستگی های فـنـی و مـدیریتی اهمیت دارد. به بدترین کارفرمایی که تـا حـال داشـتـه ایـد فـکر کـنـید. بـیـاد آوریـد کـه چطـور فقدان مهارتهای رفتار با دیگران در او باعث دلسردی و عدم بهره وری دیگران و خروج شما با نا امیدی گردید.

یک انسان موفق نیمی کارمند است، نیمی سیاستمدار.

او می داند  کار کردن با دیگران بخصوص در دنیای کنـونـی کـه مملو از انسانهای دمدمی مزاج و زود رنج اسـت، روال ارتباطی خاصی را می طـلبد. او سـخـن یـکـی از بــزرگان جامعه شناس کـه "هنـگـام برخورد با مردم بخاطر داشـته باشید با مخلوقات منطق طرف نیستید،بلکه با مخلوقـات احـساسـات، مـوجوداتـی که سرشار از تبعیض، روحــیات پیشداوری و تعصب می باشند، و با غرور و خودبینی دست بگریبانند طرف هستــید،" را مد نظر دارد.

در ایـن قسمت برخی از قـوانـیـن اصـلـی ارتـبـاطات انـسانی در فضای کاری را مشاهده میکنید.  برای مهارت یافتن در آنها، باید این قوانین را جزئی از خود درآورید.

 

1- دیگران را با نام صدا بزنید

این خوشایند ترین صدا برای گوش هر کسی است. وقتی نام فردی را بکار می برید، در حقیقت پیغام خود را به صـورتی اختصاصی و تـنها برای شـخـص او مبـدل مـی سـازیــد. همچنین علاقمندی و میزان اهمیت شما را نسبـت به فرد میـرسـاند. این یک ابزار ساده فریبنده برای کاستن از جبهه گری های شخص می بـاشـد چـرا که یک نوع وجه ضمان و تـعهــد بـوجود می آورد. جملات خود را با اسامی افراد آمیـخته، و بـا سـؤالاتــی نــظـیـر، "علی، امروز خوب هستی؟" آغاز کنید.

 

2- اشتباه خود را بپذیرید

ممکن است تصورکـنید که اگر اشتباهی که مرتکب شده اید را بگردن نگیرید، وجهه خود را از دست خواهید داد. این کار درست نیست. اعتراف به اشتباهات در مـحیط کـار یکی از ستوده ترین اعمال است چون اندک افرادی مبادرت به آن می نـمایـنـد. بـیـامـوزیــد که چـگونه تـکبـر و خـودخـواهـی را کنار گذاشته و بپذیرید که کامل نیستید. فقط در این کـار زیاده روی نکنید مثلا لازم نـیست با عذرخواهی های فـراوان در جـلسـات اقـدام به بیان اشتباهات خود نمایید. یک جمله "من اشتباه کردم و متوجه آن میشوم،" کفایت میکند.

3-  دیگران را با معیارهای بالا درنظر بگیرید

اندک افرادی در بین ما، که معمولا عقل کل خطاب میگردنـد، بـنـظر می رسد اینگونه فکر میکنند که هیچ کسی جز خودشان قادر به انجام صحیح امور نمیباشد. جزء این گروه از افراد نباشید. به قابلیتهای دیگران اعتماد کنـید. در واقـع به آنـهـا در انـجام دادن کارها به بهتریـن وجـه ممـکن اطـمـیــنان داشتـه بـاشید. ایـن به مـعنای داشتن انتظارات بیش از حد نیست. باور داشتن یک فرد او را تشـویـق بـه انـجـام کـارها با حداکثر توان نموده و از نا امیدی جلوگیری بعمل می آورد.

 

4-  علاقه ای صادقانه و صمیمی از خود نشان دهید

"کارها خوب پیش میره علی جان؟خوبه، میشه این پرونده ها رو برام چک کنی؟" این به معنای ابراز علاقه نبوده و بیشتر به دوستی خاله خرسه شباهت دارد. هر فردی در دفتر کار شما دارای سابقه ای غنی از علایق، تجارب و  سلایق می بـاشد. حـتـی اگر نقطه اشتراکی با هم ندارید، در مورد اطرافیانتان اطلاعات کسب کنید.

اگر یکی از همکاران شما گفت که شرکت در گیم های آنلاین را دوست دارد، در مورد آن از او سؤال نمایید-- حتی اگـر بـرای شـما جالب نیست. نه تنها میتوانید چیز جدیدی یاد بگیرید، اگر در آینده به آن گرایش پیدا کنـیـد، از امتیازاتـی برخوردار خواهید گشت. مردم دوست دارند که دیگران آنها را بخاطر داشته باشند.

به سخن خود مشغول بوده و بدانید چه وقت باید آنرا بیان کنید...

 

5- از دیگران تعریف و تمجید نمایید

فقط نگویید "خوب بود." در مورد تعریف خود صریح تر بوده و نشان دهید که در مورد آنچه که فرد در حقیقت انجام داده آگاهی دارید. "علی، تـو خیـلی خوب جلسه را اداره کردی بخصوص وقتی هـمـه از مسیـر مـوضوع اصـلـی منـحرف شده بودند،" این یک مثال خوب است. در عین حال سعی کنید به ندرت و فقط زمانی که واقـعا نـیـاز است انتقاد نمایید. انتقاد را طوری بیان کنید که مانند یک نصیحت سازنده از طرف دوسـتـی قـابـل اعـتـمــاد در نظر گرفته شود.

 

6- مراقب حرفهایتان باشید

اگر تصمیم پیگیری کاری را ندارید، نگویید که آن را انـجـام خواهید داد. اعتبار شما ارتباط تنگاتنگی با کلامتان دارد. اگر به قول خود عمل نکنید، در مـورد کـارهـای بـزرگ بـه شـما اعتماد نشده و در نتیجه پیشرفتی نخواهید کرد.

 

7- قدردانی و سپاسگزاری کنید

اگر فـردی لـطفـی به شما کرد، و یا برای انجام کاری برای شما از خواسته خود گذشت، مطمئــن گردید کـه بـه این سـعی و تـلاش آگـاه شوید. شما بخودی خود مستحق لطف نـبـوده و کسـی بــه شما بدهکار نیست. اگر مورد لـطـف واقـع شـدید، تـشـکر نـمـوده و درعوض مقابله بمثل کنید.

 

8- فکر و با ملاحظه باشید

هـرگز تـصور نـکیند که دیگران سخنان شما را مساعد و ارزشمند تلـقـی خـواهـنـد کـرد. برخی افراد بصورت طبیعی تک تک کلماتی که شخص بـیـان می کنـد را بـرای یـافــتن یک رودررویی شخصی مورد جستجو قرار می دهند. شما نمی تـوانیـد اینگونه افراد را تغییر دهید، اما قادرید نزد آنها حرف های خود را با دقت سازمان دهی نمایید. پیش از صحبت کـردن فکر کنید و مطمئن شوید که هیچ ابهامی که باعث سوء تعبیـر شـود در سـخـنـان شما وجود ندارد.

همچنین میتوانید سـعی در فهمیدن نقطه نظرات دیگران نمایید تا از بروز سوء تفاهمات ممانعت بعمل آورید. ممکن است عمیقا" اعتـقـاد بر حـقانـیـت خـود داشـتـه باشید، اما متوجه گردید که دیگران به همین منوال درباره عقاید و باورهایشان می اندیـشند. شما باید نظرات آنها را محترم شمرده و ببینید چرا آنها اینگونه فکر میکنند. بجای مـشاجره از دیگران بخواهید در مورد مواضعشان توضیح دهنـد. مجـبـور نیـستـید مـوافــقت کنید، اما میتوانید بگویید، "من متوجه هستم شما چه می گویید."

 

9- از خود گذشتگی کنید

گه گاهی از مکان شغلی خود خارج شده و به دیگران در کـارهـایشـان کـمک نمایید. این عمل را بدون اینکه از شما درخواست شود انجام دهید. گفتن، "کمک لازم نـداری؟" یــک تاثیر دوگانه در پی دارد. ابتدا، شما دیگران را تشویق بـه از خـود گـذشتـگی نـمـوده و در نتـیـجـه مـحیـط کـاری مثـبـت تـری ایـجاد خـواهد شـد. دوم، بـرای خود لطفی متعاقب را خریداری میکنید، چرا که مهربانی همیشه بازمیگردد.

 

10-  متواضع و فروتن باشید

تلاشهای مشهود برای تحت تاثیر قرار دادن همکاران و اشخاص مافوق نـتـیجه عکس به همراه خواهد داشت. هیچکس آدم خودنما را دوست ندارد. اگر میــخواهید کمالات شما تـوسـط دیـگران تصدیق شوند، کافی است تمرین بردباری بیشتری بنمایید. کامیابیـهای شما زمانی مصداق واقعی پیدا میکنـند کـه اجازه دهید دیگران خود متوجه آنها گردند نه اینکه مرتب صحبت از آن بمیان آورید.

 

11-  به حفظ آبروی دیگران کمک کنید

هـر کسی اشتباه می کـنـد. بــه دفعه قبلی که اشتباهی خجالت آور مرتکب شدید فکر کنید. دوست نداشتید کسی بیـایـد و اشـتـباه شـمـا را کـوچـک جلوه داده و از جدیت آن بکاهد؟ پس همین کار را شما در مورد دیگران انجام دهید. با خنـدیـدن به اشتباهی که شخص ( نه با خندیدن به خود شخص ) مرتکب شده بهمراه ضربه ای دوستانه به شانه هـای او از پریشانیش کاسته و بگویید، "این برای بهترین افراد این شـرکـت هـم مـمـکـن است پیش بیاید." با این کار به او و به دیگران اطمینان میدهید که دنیا به پایان نرسیده است. اگر مـــناسب است، بجای جلب توجه بی مورد  نسبت به اشتباه رخ داده، هیـچ چیزی نگویید.

 

پاکسازی میدان مین

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

محیط کاری می تـواند میـدان میـنی از اشـخاص زود رنـج و احـساساتـی بـاشــد. دارای خصوصیات خود بودن آن را خنثی نمی کـنـد. بـا دانسـتـن قـوانـیـن بـرخـورد بـا دیـگـــران سیاستمدارترین فرد محل کار خـود بـاشـید. امـروزه، کـارمنــدانی که از روابط انسانی به بهترین وجه آگاهی دارند، مناسب ترین افراد برای مدیریت محسوب میگـردند. کـارفرمای شما احتمالا این موضوع را دانسته و به آن توجه خواهد کرد.

 

 

دسته ها :
يکشنبه بیستم 5 1387

10 چیز را یاد بگیر

 

دو چیز را فراموش نکن :

یاد خدا و یاد مرگ .

 

دو چیز را فراموش کن :

بدی دیگران در حق تو و خوبی تو در حق دیگران .

 

چهار چیز را نگه دار :

گرسنگیت را سر سفره دیگران،

زبانت را در جمع،

دلت را سر نماز و

چشمت را در خانه دوست.

 

من اگر یک دم به خود آیم و دریابم از جنس خدا هستم نمی میرم.

دسته ها :
يکشنبه بیستم 5 1387

  9 قهرمان

 

چند سال پیش در جریان بازی های پارالمپیک ( المپیک معلولین ) در شهر سیاتل آمریکا 9 نفر از شرکت کنندگان دو100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند.

همه این 9 نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم. آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به دویدن با سرعت نبودند و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پارالمپیک شود.

ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد . این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد.

هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند ، آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند.

یکی از آنها که مبتلا به سندروم داون(عقب ماندگی شدید جسمی و روانی) بود، خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت : این دردت رو تسکین میده.

سپس هر 9 نفر بازو در بازوی هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.

در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقیقه برای آنها کف زدند

 

دسته ها : داستان کوتاه
يکشنبه بیستم 5 1387
X